نوع مقاله : علمی- پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه تاریخ دانشگاه لرستان
2 دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه لرستان
چکیده
بدرالدین ابن جماعه (639-733 ه.ق) قاضیالقضات دمشق و قاهره، در روزگاری میزیست که مغولان به سرزمینهای اسلامی حمله کردند و خلافت عباسیان را در بغداد منقرض نمودند. این رویداد، نگرانی شدیدی در میان فقیهان و اندیشمندان مسلمان ایجاد نمود. نخستین بار بود که غیرمسلمانان بر بخش وسیعی از سرزمین های اسلامی سلطه می یافتند. در این شرایط، طبیعی بود که طرفداران نهاد خلافت، دربارة نظریة نظام سیاسی در اسلام به تمهیدات جدیدی ــ البته در چهارچوب اندیشة دینی ــ بپردازند تا به این ترتیب بتوانند برای اوضاع سیاسی تازه، توجیه شرعی پیدا کنند. اندیشمندان سنّیِ طرفدار نهاد خلافت، درصدد برآمدند تا به توجیه نظری و شرعی از وضعیت موجود نظام سیاسی بپردازند. پژوهش حاضر سعی دارد اصول اندیشه ها و نظریّات سیاسی ابن جماعه را به شیوه توصیفی ـ تحلیلی تا حدّ امکان وضوح ببخشد. این مقاله نشان می دهد که تحولات سیاسی و اجتماعی عصری که ابن جماعه در آن زندگی میکرد، محرّک و انگیزه ای بود تا وی را به سوی طرح دیدگاه های سیاسی اش سوق دهد و با وجود اینکه نهاد خلافت اسلامی عملاً از میان رفته بود، باز به مسئلة خلافت اسلامی توجه کند و در این باره به ارائة نظرات و اندیشه های خود بپردازد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
The Principles of Political Thought and The Theory of “Imamate Qahrieh” by Ibn Jamaeh, based on The Book pf Tahrir Al-Ahkam fi Tadbir Ahl-Islam
نویسندگان [English]
- Modjtaba Garavand 1
- Mohammad Amraei 2
1 Assistant Professor, History Department, Loresten University
2 PhD Candidate in History of Islam, Lorestan University
چکیده [English]
Badr al-Din Ibn Jamaeh (639-733A.H) was Qazi al-Qozzat (the Islamic title for the judge of judiciary) in Damascus and Cairo, living the time when the Mongol invaded the Islamic lands and overthrew the Abbasid’s caliphate in Baghdad. This event created a great deal of concern among the Muslim scholars and jurisprudents. It was for the first time that the large part of Islamic land came under the non-Muslim domination. Under the circumstances, it was only natural that the supporters of caliphate institution, considering the religious thought take account of the theory of political system in Islam in order to find out the religious justification for the new political situations. The Sunni thinkers supporting the caliphate institution, tried for justifying the religious and theoretical of the political system of current condition. The present research attempts to clarify the political theories and thoughts by Ibn-Jamaeh through the descriptive-analytical method. The current article shows that the political and social changes of the era in which Ibn Jamaeh lived, were the motivations leading him to render his political views and despite the fact that the institution of Islamic caliphate literally vanished away, took the issue of Islamic caliphate into his consideration and presented his ideas and thoughts about it.
کلیدواژهها [English]
- Ibn-Jamaeh
- The Mongol
- Imamate Qahrieh
- Caliphate