نوع مقاله : علمی- پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد

چکیده

در پی مرگ هارون‌الرشید در سال 193 هجری، خلافت عباسی به ورطه یک بحران سیاسی فرو غلطید و قلمرو آن با محوریت بغداد و مرو دو پاره شد.بیشتر تاریخ‌نگاران سده‌های آغازین اسلامی بر این باورند که تیرگی روابط میان امین و مأمون از آنجا آغاز شد که پس از مرگ هارون، فرزندش امین عهدنامه پدر را که طی آن قلمرو عباسی میان او و برادرش، مأمون، تقسیم شده بود نقض کرد و حق مأمون را برای جانشینی نادیده گرفت.مأمون نیز در یک واکنش خشم‌آلود، برای احقاق حق خویش و کوتاه کردن دست امین، نیروهای خود را به بغداد فرستاد تا با تصرف این شهر و از میان برداشتن خلیفه، قدرت را به سود او یکپارچه کنند.این مقاله با رویکردی متفاوت از آنچه تاکنون درباره خاستگاه بحران در روابط امین و مأمون ذکر شده است، می‌کوشد تا در پرتو داده‌های تاریخی و تحلیل محتوای عهدنامه هارون، نشان دهد که:نخست، هارون در عهدنامه مکه، قلمرو خود را میان فرزندانش تقسیم نکرد و حوزه اختیار و اقتدار آتی آن ها را از یکدیگر متمایز نساخت، بلکه تنها هدف او از انعقاد عهدنامه یاد شده، تثبیت ترتیب و توالی جانشینی بعد از خود توسط امین و مأمون- و جلوگیری از ایجاد اختلاف میان آن ها- بود؛ دوم اینکه، جزئیات مربوط به مستقل بودن منطقه خراسان بعدها پس از پیروزی مأمون بر امین به بندهای عهدنامه افزوده شد تا مأمون به استناد آن، حاکمیت خود را، از حیث قانونی، بر  مناطق شرقی خلافت اسلامی موجه سازد و امین را ناقض عهدنماه و مسبب واقعی جنگ داخلی معرف یکند؛ سوم اینکه، نافرمانی مأمون در برابر خلیفه (امین) و استنکاف از اجرای فرامین او- که در عمل، نشان از خودرأیی و استقلال طلبی مأمون و نقض آشکار عهدنامه هارون داشت- زمینه را برای ایجاد بحران فراهم کرد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

The roots of the crisis in the relationship between Amin and Ma'mun

نویسنده [English]

  • Ali Nazemianfard

Assistant Professor of History, Ferdowsi University of Mashhad