سید سعید حسینی؛ سید احمدرضا خضری
چکیده
پژوهشهای صورتگرفته دربارۀ تصوف در کردستان، عمدتاً تاریخ طریقتهای صوفیانه را به صورت جداگانه و به دور از فضای ارتباطی آنها بررسی کردهاند؛ درحالیکه به دلیل تأثیرگذاری مراودات این طریقتها در ...
بیشتر
پژوهشهای صورتگرفته دربارۀ تصوف در کردستان، عمدتاً تاریخ طریقتهای صوفیانه را به صورت جداگانه و به دور از فضای ارتباطی آنها بررسی کردهاند؛ درحالیکه به دلیل تأثیرگذاری مراودات این طریقتها در تاریخ اجتماعی کردستان، مطالعۀ پیوندهای گوناگون مشایخ و پیروان آنها نیز امری ضروری است. در پژوهش پیش رو به این پرسش پاسخ داده شده است که پس از دورۀ مولانا خالد شهرزوری (1193-1242ق) طریقتهای نقشبندیه و قادریه در مناطق کردنشین چه مناسباتی داشتهاند؟ نتایج پژوهش -که به صورت مطالعات کتابخانهای انجام شده است- نشان میدهد که پس از تنشها و تقابلات اولیه، مناسبات این دو طریقت به سمت همکاری و همراهی پیش رفت؛ به گونهای که پس از مدتی، مشایخ نقشبندی با ملاحظۀ حضور و نفوذ قادریها در جامعۀ کردستان و به منظور مدیریت اوضاع پیروانشان، در برخی آداب طریقت تغییراتی ایجاد و بعضاً آنها را به روش قادریه نزدیکتر کردند. علاوه بر آن، در میان مشایخ دو طریقت مناسباتی چند، مانند مراودات طریقتی، پیوندهای دوستی و ارتباطات خاندانی شکل گرفت. آنان همچنین در آیینهای طریقتی یکدیگر شرکت میکردند و در برخی زمینههای علمی و فرهنگی نیز با یکدیگر در پیوند بودند. تعامل آنان تا جایی پیش رفت که مشایخ نقشبندی، متأثر از میراث پیشینی خود و با در نظر داشتن اوضاع جامعۀ کردی، رهبری برخی از مریدان قادری را نیز برعهده گرفتند و به این ترتیب، فصل جدیدی از طریقتورزی در کردستان را آغاز کردند.