زهرا سادات کشاورز؛ مریم سعیدیان جزی
چکیده
یکی از مشخصههای عصر صفویه رویکردهای جریان ساز شیعی بود که خود را در قامت مفهوم مهدویت آشکار کرده است. نگارندگان پژوهش حاضر با این مفروض که مهدویت در صفویه ضمن وجوه کارکردی، با ابعاد کژکارکردی و بیکارکردی ...
بیشتر
یکی از مشخصههای عصر صفویه رویکردهای جریان ساز شیعی بود که خود را در قامت مفهوم مهدویت آشکار کرده است. نگارندگان پژوهش حاضر با این مفروض که مهدویت در صفویه ضمن وجوه کارکردی، با ابعاد کژکارکردی و بیکارکردی نیز مواجه بوده است، درصدد بودهاند که راه را برای آسیب شناسیِ مهدویت در عصر یادشده هموار سازند تا فاصله انتقادیِ خود را با قرائت های عموماً ایدئولوژیک از این امر حفظ کنند. سؤال پژوهش بدین ترتیب قابل صورت بندی است که آیا مهدویت در عین کارکردهای موجود، با کژکارکردها و بیکارکردی هایی نیز مواجه بوده است؟ این موارد کداماند؟ نتایج این پژوهش ناظر بر وجه کارکردی مهدویت در صفویه ذیل رخدادِ الف. یکپارچگی سرزمینی؛ ب. صورتبندی همبستگی «ملی»؛ و در وجه کژکارکردی ناظر بر الف. ظهور مدعیان دروغین؛ ب. ایجاد پوشش عقیدتی برای توجیه ساختار ارباب-رعیتی؛ ج. ناتوانی در بازجذب نیروهای اجتماعی و در وجه بیکارکردی نیز مشتمل بر زوال تدریجی شیوه حکمرانی صفویه می باشد. یافته های مذکور بر پایۀ روش مطالعه تاریخی-تحلیلی و با اتکا بر رویکردی بینارشتهای (تاریخی-جامعه شناختی) و براساس نظریه کارکردگراییِ مرتن، اینگونه پایانبندی شده است که چه بسا با توجه به تعدد کژکارکردها و بیکارکردها دربارۀ مهدویتِ صفویه، تعادلِ خالص در نظریه مرتن، از کارکردها به کفه کژکارکردها و بیکارکردها سنگینی کرده باشد.