نصراله صالحی
چکیده
روابط ایران و عثمانی در طول شش سده بسیار پرافتوخیز بود. دو دولت برای پایاندادن به جنگ و برقراری صلح عهدنامههای مختلف منعقد کردند. در بین معاهدات، دو معاهدۀ زهاب (1049/1639) و ارزنهالروم (1263/1847) اهمیت ...
بیشتر
روابط ایران و عثمانی در طول شش سده بسیار پرافتوخیز بود. دو دولت برای پایاندادن به جنگ و برقراری صلح عهدنامههای مختلف منعقد کردند. در بین معاهدات، دو معاهدۀ زهاب (1049/1639) و ارزنهالروم (1263/1847) اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا مبنای حلوفصل اختلافها و عقد پیمانهای بعدی بوده است. تا برگزاری کنفرانس ارزنهالروم (1259-1263ق)، دربارۀ اصالت و اعتبار معاهدۀ زهاب تردیدی ابراز نشده بود. نمایندگان ایران و عثمانی برای نخستین بار، در مجلس پنجم و بعد در چند مجلس دیگر مذاکرات ارزنهالروم، ضمن قبول «سندیّت»[1] عهدنامه، دربارۀ «اصالت و اعتبار»[2] سوادهای موجود، بحثوجدل جدی کردند. در جُستار حاضر با روش توصیفیتحلیلی و با تکیه بر اسناد منتشرنشده، استدلالهای نمایندگان طرفین دربارۀ اصالت و اعتبار عهدنامۀ زهاب تبیین شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد میرزا تقیخان با اصرار بر ضرورت ارائۀ «اصل» عهدنامه از سوی نمایندۀ عثمانی، «سواد»های ارائهشده از سوی او را نپذیرفت و بههمین دلیل مانع از اثبات ادعاهای ارضی او در مذاکرات ارزنهالروم شده است. [1]. Authenticity[2]. Originality and Validity