علیرضا ملایی توانی
چکیده
اندیشیدن دربارۀ ماهیت و کیفیت دورههایی که بشر در تاریخ سپری کرده و یا در حال سپری کردن آن است، از دغدغههای فیلسوفان، اندیشمندان، مورخان و الاهیدانان بوده است. از همین رو، تاریخ جهان از منظرهای گوناگون ...
بیشتر
اندیشیدن دربارۀ ماهیت و کیفیت دورههایی که بشر در تاریخ سپری کرده و یا در حال سپری کردن آن است، از دغدغههای فیلسوفان، اندیشمندان، مورخان و الاهیدانان بوده است. از همین رو، تاریخ جهان از منظرهای گوناگون دورهبندی شده است. تاریخ ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. یکی از مشهورترین و رایجترین دورهبندیهای تاریخی ایران، تقسیم آن به دورههای باستان، میانه و معاصر است. نکتۀ پنهان در دورهبندیهای تاریخ ایران کمتوجهی نسبت به دورۀ جدید است. بر همین اساس، مسئله این است که آیا ایران فاقد دورۀ جدید است و یکسره از دورۀ میانه به دورۀ معاصر گام برداشته است؟ اگر چنین نیست، مبدأ تاریخ جدید ایران کجاست و از چه زمانی آغاز شده و به کجا ختم میشود؟ این مقاله پس از ارزیابی دادههای موجود و نقد مهمترین ایدههای مطرح شده دربارۀ دورۀ جدید تاریخ ایران، به این نتیجه رسیده است که در دورهبندی تاریخ ایران، بیشتر مناقشهها بر سر تعیین مبدأ تاریخ معاصر ایران شکل گرفته و تعیین مبدأ تاریخ جدید ایران در هالهای از ابهام مانده است. نویسنده استدلال میکند که برای رفع بسیاری از مناقشههای موجود، به تعیین دورۀ جدید سخت نیازمندیم. او عهدنامۀ گلستان در پایان دورۀ نخست جنگهای ایران و روسیه را مبدأ دورۀ جدید ایران شمرده و معتقد است این دوره تا انقلاب مشروطه ادامه یافته و مشروطه سرآغاز دورۀ معاصر ایران است.