سجاد کلانتری؛ فیض اله بوشاسب گوشه؛ ناصر جدیدی
چکیده
پس از شهادت امام علی(ع) و با توجه به گستردگی خاندان اهلبیت(ع)، اختلافات فرزندان ائمه(ع) برای کسب مقام امامت که بیشک جایگاه بالای معنوی و مادی را به همراه داشت، بیشتر شد. بعضی از فرزندان ائمه(ع) که به مقام ...
بیشتر
پس از شهادت امام علی(ع) و با توجه به گستردگی خاندان اهلبیت(ع)، اختلافات فرزندان ائمه(ع) برای کسب مقام امامت که بیشک جایگاه بالای معنوی و مادی را به همراه داشت، بیشتر شد. بعضی از فرزندان ائمه(ع) که به مقام امامت نرسیدند، این مقام را حق خود دانسته و امامت برادر خویش را نمیپذیرفتند و حتی با برادر خویش به مخالفت برخواسته و برای غصب مقام امامتش تلاش میکردند. از جمله این افراد، عبدالله افطح بود که پس از وفات پدرش، امام صادق(ع)، امامت را حق خود دانست و ادعای امامت نمود. هدف این پژوهش آن است که به شیوه توصیفی– تحلیلی بررسی نماید عبدالله به چه دلایلی برای تصاحب جایگاه برادر خویش اقدام نمود و با اینکه شواهدی دال بر امامت وی وجود دارد، بر مبنای چه دلایلی امامت وی مردود اعلام میگردد. نتایج به دست آمده نشان میدهد عوامل فراوانی از جمله اعتقاد راویان حدیث، حمایت شیعیان و به خصوص سکوت امام کاظم(ع)، عبدالله را در ادعای خویش مصممتر گردانید و دلایل مختلفی از جمله ناتوانی علمی، نداشتن فرزند پسر و عدم معرفی جانشین، به مرور زمان باعث گردید تا شیعیان از اعتقاد به امامتش بازگردند.