مرتضی حاجی مزدارانی؛ فاطم کوپا؛ نرگس محمدی بدر؛ غلامرضا زندی
چکیده
در دوره استیلای مغول، با به خطر افتادن امنیت مردم و لرزان شدن پایههای زندگی اجتماعی و فردی، ارزشهای اخلاقی تا حدودی رو به انحطاط رفت؛ زیرا بارزترین انواع امنیت- که در پناه آن میتوان آسوده زندگی کرد- ...
بیشتر
در دوره استیلای مغول، با به خطر افتادن امنیت مردم و لرزان شدن پایههای زندگی اجتماعی و فردی، ارزشهای اخلاقی تا حدودی رو به انحطاط رفت؛ زیرا بارزترین انواع امنیت- که در پناه آن میتوان آسوده زندگی کرد- مانند امنیت اجتماعی، اقتصادی، شغلی، فردی، قضایی، روانی و فرهنگی، همگی دچار سیر نزولی شدید شدند و با تنگ شدن عرصه زندگی بر ایرانیان، مبارزه آنان با حاکمان مغول به مبارزه برای بقا تبدیل شد و مسئله فرهنگ و اخلاق اصیل به مرتبه دوم سقوط کرد.البته باید اذعان کرد که مغولان علت تامه انحطاط اخلاقی نبودند، یعنی نمیتوان همه نابسامانیها در این حوزه را به آنان منتسب کرد؛ اما روش حکومت و سیاستگذاریهای آنان به گونهای بود که منجر به تشدید این انحطاط شد؛ انحطاطی که از قبل آغاز شده بود.پس از پایان حاکمیت مغول، تمامی خسارات در حوزهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، شغلی و... جبران شد، اما خسارتهای اخلاقی تا مدتها پایدار و پابرجا بود؛ به گونهای که بعضی صاحبنظران معتقدند که تاکنون نیز تأثیر اقدامات آنان در لایههای زیرین تفکر و فرهنگ ایرانی مشهود است.در این مقاله، با روش تحلیلی به تبیین این موضوع میپردازیم.